خرید از سراسر دنیا


» انیمیشن راتاتویی

انیمیشن راتاتویی

نام : راتاتویی یا موش سر آشپز (Ratatouille)


سال تولید : 2007


محصول کشور : ایالت متحده آمریکا


کپشن های خاص در مورد حسادت برای پست اینستاگرام مطلب مرتبط کپشن های خاص در مورد حسادت برای پست اینستاگرام

ژانر : انیمیشن ، کمدی ، ماجراجویی


کارگردان : بِرَد بِرد


نویسنده : برد برد ، جیم کپوبیانکو ، جان پینکاوا


مدت زمان : 111 دقیقه


جوایز : برنده جایزه اسکار و جایزه گلدن گلوب سال 2007


خلاصه انیمیشن:


رستورانی معروف و ۵ ستاره در پاریس باز شده که نام صاحب آن سر آشپز آگوست گوستیو میباشد . او یک کتاب به نام هر کسی میتواند آشپزی کند نوشته است که شهرت جهانی پیدا کرده است و در لیست پرفروش ترین کتاب های آشپزی جهان ، خود را جای داده است که در عین حال مورد انتقاد بسیاری از منتقدان نیز قرار گرفته است.


داستان راتاتویی راجع به موشی به نام رمی است . او برادری به نام امیل دارد و پدرش رهبر گروه موش هاست که آنها همگی بالای شیروانی خانه پیر زنی تنها، زندگی میکنند . رمی حس بویایی و چشایی خیلی خوبی دارد و به همین دلیل پدرش او را مسئول جدا کردن غذاهای مسموم شده با مرگ موش و غذاهای سالم از هم کرده است . رمی دوست دارد بهترین غذاها را بخورد و سر این موضوع همیشه با پدرش بحث میکند.


او دوست دارد که غذاهای تازه را از آشپزخانه آدم ها بدزدد ولی پدرش تاکید میکند که باید از آدم ها دور بماند اما رمی به حرف پدرش گوش نمیدهد و شبانه به پایین شیروانی میرود و وارد خانه پیر زن میشود و در آنجا از سخنان گستیو که در تلویزیون پخش میشود الهام میگیرد و کتاب آشپزی او را که پیر زن یک نسخه از آنرا دارد مطالعه میکند. روزی رمی با سبزیجاتی که در طبیعت پیدا میکند غذایی را اختراع میکند ولی برای تکمیل کردن آن نیاز به زعفران دارد. تنها جایی که به ذهنش برای پیدا کردن آن خطور میکند در منزل آدم ها است بنابراین به همراه برادرش به خانه پیر زن میروند . پیر زن هرروز سر برنامه گستیو که از تلویزیون پخش میشود روی کاناپه روبه روی تلویزیون به خواب میرود . ناگهان رمی متوجه خبری میشود که رستوران آگوست گوستیو به خاطر انتقاد یک منتقد غذا به نام آنتون ایگو یک ستاره اش را از دست میدهد و این خبر باعث ناراحتی بیش از اندازه گستیو شده و باعث میشود به او حمله قلبی دست دهد و فوت کند. رمی با شنیدن این خبر شوکه شده و به تلویزیون نزدیک میشود در این حین پیر زن از خواب بیدار شده و آنها را میبیند و با تفنگ شروع به شلیک به سمت آنها میکند . امیل موقع فرار به سمت شیروانی میرود و با شلیک پیرزن سقف خانه خراب شده و همه موش ها به پایین و داخل خانه پیر زن پرتاب میشوند. به دستور پدر ‌ رمی، همه موش ها به سمت فاضلاب فرار میکنند اما رمی به دنبال کتاب آشپزی گستیو میرود و آنرا بر میدارد و همین امر باعث میشود خانواده خود را در فاضلاب گم کند . رمی متوجه میشود که جریان فاضلاب او را تا نزدیک رستوران گستیو برده است بنابراین تصمیم میگیرد به آن سری بزند.


در این حین در رستوران گستیو سرآشپز جدیدی به نام آقای اسکینر مشغول به کار شده است او حالا صاحب امتیاز رستوران گستو است . آلفردو لینگوئینی پسر معشوقه سابق گستیو نزد سر آشپز جدید رفته و نامه ای از طرف مادرش برای او میبرد که شاید بتواند در آنجا استخدام شود . سرآشپز اسکینر هم او را مسئول زباله هاو نظافت رستوران میکند.


آلفردو شروع به خرابکاری در رستوران گستیو میکند و رمی متوجه او میشود. آلفردو سوپ مخصوص سرآشپز را با اضافه کردن موادی خراب میکند . رمی که این صحنه را میبیند سعی در درست کردن سوپ میکند ولی آلفردو او را میبیند و در ظرفی رمی را گیر می اندازد. سرآشپز اسکینر متوجه تغییر در سوپ میشود و فکر میکند این کار آلفردو است و قصد اخراج کردن او را میکند . اما در این حین یکی از خدمه سوپ را برای یکی از مشتری ها میبرد و متوجه میشوند او یک مشتری ساده نبوده و یک منتقد غذا است. منتقد از سوپ بسیار تعریف میکند و سرآشپز دیگر نمیتواند آلفردو را اخراج کند چرا که یک منتقد، سوپی را که او درست کرده است را پسندیده و در باره آن نقدی نوشته است. بنابراین سر آشپز اسکینر از آلفردو میخواهد که بار دیگر سوپ را تحت نظارت او درست کند.

آلفردو با رمی قرار میگذارد که در عوض آزادی رمی ، آن دو باهم شریک شوند و رمی به آلفردو کمک کند تا بار دیگر سوپ را درست کند.


بنابراین رمی در کلاه آشپزی آلفردو قایم میشود و او را در پخت سوپ یاری میکند . پس از درست کردن مجدد سوپ سرآشپز اسکینر از آشپز دومش کولت میخواهد که به آلفردو فوت و فن آشپزی را یاد دهد. کولت که تنها آشپز زن آشپزخانه است در ابتدا به آلفردو سخت میگیرد و به مرور زمان آن دو باهم خوب میشوند تا اینکه یک شب سر آشپز اسکینر از آلفردو میخواهد که با کمک کولت دستور غذای سخت و قدیمی گوستیو را برای یکی از مشتریان آماده کنند . آلفردو با کمک رمی کمی در دستور غذا تغییر ایجاد میکند و بدون اجازه کولت آنرا برای مشتری سرو میکند. کولت ابتدا بسیار عصبانی میشود اما بعد از اینکه غذا مورد پسند همگان قرار گرفت، بعد از اتمام کار همه به افتخار موفقیت آلفردو جشن میگیرند .

در این حین سرآشپز اسکینر که در حال بررسی نامه های دریافتی خود هست، چشمش به نامه ای که مادر آلفردو برای او نوشته می افتد و آنرا باز میکند و متوجه میشود آلفردو بچه گستیو است و مادر آلفردو تا کنون اجازه نداده کسی از این موضوع باخبر شود. طبق وصیت گوستیو اگر تا ۲ سال برای رستوران او وارثی پیدا نشد ، آشپز دوم (که حالا سرآشپز اسکینر است) تمام امتیازات رستوران را دریافت میکند . از زمان وصیت تا کنون ۱ سال و ۱۱ ماه گذشته و تنها ۱ ماه دیگر صبر لازم است تا سر آشپز اسکینر صاحب امتیاز رستوران شود برای همین سعی میکند آلفردو را در کنار خودش نگه دارد تا بویی از این موضوع نبرد .


در این بازه رمی ناگهان در بیرون از رستوران صدایی میشنود و به دنبال آن میرود و با برادرش امیل رو به رو میشود آن دو از دیدن هم بسیار خوشحال میشوند . امیل ، رمی را نزد خانواده میبرد. پدر رمی از او میخواهد که پیش خانواده برگردد اما رمی برای او از زندگی جدیدش میگوید و پدرش سعی میکند به او بفهماند گشتن با آدم ها، عاقبت باعث مرگ رمی میشود اما رمی نمیپذیرد و پیش آلفردو باز میگردد.


کولت صبح زود به آشپز خانه میرود و بسیار از دست آلفردو ناراحت است زیرا فکر میکند آلفردو از او سوء استفاده کرده و فوت و فن آشپزی را یاد گرفته و حال که محبوب شده است او را رها کرده اما آلفردو به او میفهماند که اشتباه فکر میکند و به کولت ابراز عشق میکند.


در این حین امیل و دوستانش به سراغ رمی می آیند تا از او درخواست غذا کنند . در این مدت رمی بارها از انبار آشپزخانه غذا دزدیده بود برای همین هم در انبار را شبانه قفل میزدند. رمی به جست و جوی کلید انبار بود که ناگهان وصیت نامه گستیو و بعد از آن نامه معشوقه او را پیدا میکند و میفهمد که آلفردو پسر گستیو و وارث اوست.


رمی وصیت نامه و نامه را برمیدارد ولی سرآشپز اسکینر از راه میرسد و او را دنبال میکند اما رمی از دست او فرار کرده و نامه ها را به آلفردو میرساند.


آلفردو سرآشپز اسکینر را اخراج میکند و در آشپزخانه تغییراتی میدهد و برای خودش و رمی یک خانه لوکس میخرد.


در این بازه دوستان بیشتری از رمی برای دریافت غذا به آشپزخانه می آیند و روز به روز تعداد آنها بیشتر میشود.

آلفردو که بسیار محبوب شده بود در یک مصاحبه زنده در حال مصاحبه بود و دلیل این موفقیت های خودش را استعداد ذاتی و الهام از کولت میدانست همین امر باعث ناراحتی رمی شد. در حین مصاحبه منتقد برجسته غذا آنتون ایگو وارد رستوران میشود و آلفردو را برای فردا شب به چالش میکشد.


بعد از اتمام مصاحبه رمی و آلفردو با هم بحث میکنند و آلفردو رمی را از رستوران بیرون می اندازد. اسکینر صحنه را میبیند و متوجه کل جریانات میشود به همین دلیل به مرکز بهداشت زنگ میزند و گزارش وجود موش در رستوران گستیو را میدهد . دوستان رمی که صحنه را دیدند او را مسخره میکنند رمی هم تصمیم میگیرد برای کل خانواده از آشپزخانه شام تهیه کند بنابراین کل خانواده را خبر میکند.


آلفردو به خانه باز میگردد و رمی را نمیابد از رفتار خود بسیار پشیمان شده و به دنبال رمی به آشپزخانه بر میگردد تا از او عذر خواهی کند اما وقتی کلی موش در آشپزخانه میبیند عصبانی شده و رمی و همه را از آشپزخانه بیرون می اندازد.


روز موعود فرا رسیده و ریگو وارد رستوران میشود و از لینگوئینی میخواهد که با یک غذای مناسب فصل او را شگفت زده کند.


در این بازه سرآشپز سابق (اسکینر) موفق میشود رمی را گیر بیاندازد.رمی با کمک پدر و برادرش نجات پیدا میکند و به رستوران بازمیگردد‌.


آلفردو با دیدن رمی بسیار خوشحال میشود و حقیقت را به همه میگوید. اما همه و حتی کولت رستوران را ترک میکنند و پشت او راخالی میکنند.


خانواده رمی تصمیم میگیرند به رمی و آلفردو کمک کنند تا غذای آن شب را آماده کنند. در همین حین مامور بهداشت وارد میشود و وقتی آن همه موش را میبیند پا به فرار میگذارد اما دوستان رمی او را گرفته و در انبار زندانی میکنند.


در این زمان کولت باز میگردد و به آنها کمک میکند . رمی تصمیم میگیرد برا ایگو راتاتویی (نوعی غذای روستایی فرانسوی) درست کند اما کولت موافق نیست چرا که معتقد است راتاتویی یک غذای روستایی است.


به همین ترتیب با پا فشاری موش کوچولو راتاتویی درست و برای ایگو سرو میشود. ایگو شیفته غذا میشود چرا که او را یاد دوران کودکی و غذاهای مادرش می اندازد.


ایگو از آلفردو بابت غذا تشکر میکند اما آلفردو به او میگوید که او غذا را درست نکرده و رمی را به او نشان میدهد و کل جریان را برای ایگو بازگو میکند.


ایگو بدون آنکه حرفی بزند تشکر میکند و رستوران را ترک میکند و فردای آن روز نقد خود را از رستوران چاپ میکند و از رستوران تعریف و تمجید میکند.


بعد از اینکه آلفردو مجبور میشود مامور بهداشت را آزاد کند رستوران گستیو برای همیشه بسته میشود و امتیازش را از دست میدهد . همینطور ایگو شغل خود را به عنوان یک منتقد غذا از دست میدهد و به عنوان یک سرمایه گذار نو پا شروع به کار میکند.


آلفردو و کولت به همراه موش ها رستوران جدیدی به نام راتاتویی باز میکنند و سایر موش ها در بالای شیروانی آن مستقر میشوند . رستوران آنها آنقدر محبوب میشود که همه برای صرف یک وعده غذا جلوی آن صف میکشند.


ارم بلاگ

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  مشاور ایرانی در لندن   |   فروش تجهیزات ویپ   |   تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


آلینز، تجربه لذت‌بخش خرید از سراسر دنیا! آلینز، تجربه لذت‌بخش خرید از سراسر دنیا! مشاهده