وبلاگ انیمیشن و انیمه
» انیمیشن اسم تو
نام : اسم تو (kimi no na wa)
سال تولید : 2016
مطلب مرتبط
کپشن های خاص در مورد حسادت برای پست اینستاگراممحصول کشور : ژاپن
ژانر : خیال پردازی، رمانتیک
مدت زمان : 106 دقیقه
کارگردان و نویسنده : ماکوتو شینکای
تعداد قسمت : ۱
جوایز : پرفروش ترین انیمه تاریخ جهان
خلاصه ی انیمیشن
میتسوها یک دختر نوجوان دبیرستانی است که در روستایی کوچک در ژاپن با خواهر و مادربزرگ و پدرش که شهردار است زندگی میکند، پدر او بسیار سختگیر است و همیشه با فرزندانش با جدیت صحبت میکند .در یکی از شب ها که میتسوها مراسم سنتی معروف ژاپنی را اجرا میکند در این مراسم نوعی نوشیدنی بابرنج درست میکنند و در کنار آن رقص سنتی انجام میدهند و در آخر نوشیدنی را در یکی از معابد خدایان قرار میدهند به آن نوشیدنی ساخته شده نیمه وجود آن شخص میگویند میتسوها توسط پدرش در جمع دوستان تحقیر میشود و به شدت عصبانی میشود.میتسوها که عاشق شهر توکیو است و از علایقش گذراندن وقت در کافه به همراه دوستانش هست ولی به دلیل زندگی در روستای کوچک از این امکانات محروم است آرزو میکند که به جای دختر ،پسری خوش قیافه در شهر توکیو بود.
بعد از چندی میتسوها خواب میبیند که پسری است در شهر توکیو و این خواب بارها تکرار میشود تا او متوجه میشود که این تنها یک رویا نیست بلکه او درهفته چندبار درهنگام خواب جایش با پسری به نام تاکی عوض میشود و آن دو در جلد یکدیگر میروند . تاکی پسری است دبیرستانی که در توکیو به همراه پدرش زندگی میکند و شبها در رستوران به کار گارسونی مشغول است.
ابتدا هر دوی آنها گمان میکنند این فقط یک رویاست تا آن که به واقعی بودن آن پی میبرند و برای اینکه هرکسی از اتفاقات روز قبلی که در بدن خود نبوده آگاه شود، آخر همان شب در تلفن همراهشان اتفاقات آن روز را برای یکدیگر به یادداشت میگذارند. تا اینکه یک شب تاکی متوجه شد دیگر جایش با میتسوها عوض نمیشود برای همین به دنبال میتسوها میگردد و هرچقدر با او تماس میگیرد به او دسترسی پیدا نمیکند تا اینکه تصمیم میگیرد به روستای میتسوها برود اما تاکی نام روستارا نمیداند و فقط زمانی که جایش با میتسوها عوض میشده تصویری از آن روستا در ذهن خود دارد که آن را به تصویر میکشد و به کمک آن به دنبال روستا میگردد بلاخره با تمام سختیهایش تاکی روستا را پیدا میکند و متوجه میشود حدود سه سال گذشته ستاره ای که از نزدیکی کره ی زمین عبور میکرده در اثر جدایی بخشی از هسته ی ستاره از آن باعث اثابت آن به روستا شده و روستا و اهالی آن رااز بین برده است.ابتدا تاکی فکر میکند تمام چیزی که تجربه کرده یک خیال واهی بوده که تصمیم میگیرد به توکیو باز گردد اما هنوز تصوراتی به ذهنش خطور میکند که باعث میشود نا امید نشود.تاکی معبد خدایان را پیدا میکند و نوشیدنی نیمه وجود میتسوها را سر میکشد ناگهان تمام روزهای زندگی میتسوها از کودکی تا حال از جلوی چشمانش عبور میکند و از خواب بیدار میشود و متوجه میشود دوباره در جلد میتسوها است و در شبی قرار دارد که قرار است ستاره به زمین برخورد کند پس تصمیم میگیرد به کمک دوستانش مردم روستا را نجات دهد.خلاصه با کمک پدر میتسوها که شهردار بود،شهر تخلیه و اکثر مردم نجات پیدا میکنند و تاکی مجددا از خواب در بدن خود بیدار میشود اما چیز زیادی یادش نمی آید و همش درونش چیزی مبهم است و به دنبال چیزی میگردد. پنج سال از آن اتفاقات میگذرد تاکی در جست و جوی شغلی مناسب است که در توکیو ناگهان با میتسوها رو به رو میشود و هردوی آنها احساس میکنند خلأ وجودشان را پیدا کرده اند و از قبل همدیگر را میشناسند و بدین ترتیب نام یکدیگر را جویا میشوند...
الهامات نویسنده
ایده این داستان پس از وقوع زمین لرزه بزرگ ژاپن شرقی در ژوئیه 2011 ، پس از بازدید از یوریاژ ، شهر ناتری ، بخشدار میاگی به ذهنم رسید. وی گفت: "این می توانست شهر من باشد." وی گفت که می خواهد فیلمی بسازد که در آن موقعیت های مردم یوریج با بینندگان تعویض شود. طرح هایی که شینکای در این بازدید ترسیم کرده است در نمایشگاه ها نشان داده شده اند.
